English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hungrier U حاکی از گرسنگی
hungriest U حاکی از گرسنگی
hungry U حاکی از گرسنگی
hungered [arch] U حاکی از گرسنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indicative U حاکی
significative of U حاکی از
symptomatic U حاکی
redolent U حاکی
significative U حاکی
symbolic U حاکی
illation U حاکی
prelusive U حاکی
symbolically U حاکی
illative U حاکی
esurience U گرسنگی
hungrily U با گرسنگی
hunger U گرسنگی
hungered U گرسنگی
hungering U گرسنگی
starvation U گرسنگی
hungers U گرسنگی
it is typical of U حاکی است بر
illiative U حاکی از نتیجه
triumphal U حاکی از پیروزی
symbolises U حاکی بودن از
pained U حاکی از درد
condemnatory U حاکی ازمحکومیت
betoken U حاکی بودن از
bespeak U حاکی بودن از
reminiscent of slavery U حاکی از بردگی
separative U حاکی از جدایی
expessive U حاکی نماینده
presageful U حاکی از فال بد
unexpressive U غیر حاکی
evidentiary U دال حاکی
portending U حاکی بودن
symbolising U حاکی بودن از
smelling U حاکی بودن از
smells U حاکی بودن از
symbolised U حاکی بودن از
symbolizes U حاکی بودن از
portends U حاکی بودن
symbolize U حاکی بودن از
symbolized U حاکی بودن از
representative U حاکی از مشعربر
bode U حاکی بودن از
portended U حاکی بودن
smelled U حاکی بودن از
smell U حاکی بودن از
purports U حاکی بودن از
representatives U حاکی از مشعربر
purport U حاکی بودن از
suspicious U حاکی ازبدگمانی
purported U حاکی بودن از
portend U حاکی بودن
symbolizing U حاکی بودن از
purporting U حاکی بودن از
hungered [arch] U گرسنگی نما
under the stimulus of hunger U از فشار گرسنگی
strave U از گرسنگی مردن
He fainted from hunger. U از گرسنگی غش کردوافتاد
strave U گرسنگی خوردن
strave U گرسنگی کشیدن
ravenously U با گرسنگی زیاد
ravenous hunger U گرسنگی زیاد
hunger pangs U دردهای گرسنگی
hunger drive U سائق گرسنگی
ravenousness U گرسنگی زیاد
famish U گرسنگی کشیدن
famish U گرسنگی دادن
belly pinched U گرسنگی خورده
bulimy U ناخوشی گرسنگی
starveling U گرسنگی خورده
patience of hunger U طاقت گرسنگی
to starve to death U از گرسنگی مردن
starving U گرسنگی دادن
starving U از گرسنگی مردن
starving U گرسنگی کشیدن
starves U گرسنگی دادن
starves U از گرسنگی مردن
starves U گرسنگی کشیدن
starved U گرسنگی دادن
starved U از گرسنگی مردن
starved U گرسنگی کشیدن
starve U گرسنگی دادن
starve U از گرسنگی مردن
starve U گرسنگی کشیدن
starvation U گرسنگی کشیدن
hungrier U دچار گرسنگی
hungriest U دچار گرسنگی
hungrily U از روی گرسنگی
sensation of hunger U احساس گرسنگی
hungry U دچار گرسنگی
patience of hunger U تاب گرسنگی
emblematic U حاکی کنایه دار
symptomatic U حاکی از علائم مرض
expressive U حاکی اشاره کننده
abdicative U حاکی ازکناره گیری
significantly U قابل توجه حاکی از
significant U قابل توجه حاکی از
foreshadows U از پیش حاکی بودن از
liquorish U حاکی ازنوشابه دوستی
deprecatory U حاکی از نارضایتی یا بی میلی
secondary U حاکی از زمان گذشته
foreshadow U از پیش حاکی بودن از
foreshadowed U از پیش حاکی بودن از
foreshadowing U از پیش حاکی بودن از
a pang of hunger U احساس ناگهانی گرسنگی
to feel [a bit] peckish U کمی حس گرسنگی کردن
to die of hunger [thirst] U از گرسنگی [تشنگی] مردن
hunger pain U درد گرسنگی [پزشکی]
to be reduced to starvation U اجبارا گرسنگی کشیدن
hungered [arch] U گرسنگی اور خشک
hungriest U گرسنگی اور حریص
many d. of hunger U بسیاری از گرسنگی می میرند
hungry U گرسنگی اور حریص
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
hungrier U گرسنگی اور حریص
awesome U حاکی از ترس ناشی از بیم
signifying U حاکی بودن از باشاره فهماندن
signify U حاکی بودن از باشاره فهماندن
signifies U حاکی بودن از باشاره فهماندن
conspiratorial U حاکی از توط ئه وتوط ئه سازی
shipped bill of exchange U بارنامهای که حاکی ازمحموله است
hold out U حاکی بودن از خودداری کردن از
I feel faint with hunger. U از گرسنگی احساس ضعف می کنم.
iam not patient of hunger U من نمیتوانم تاب گرسنگی رابیاورم
I've got the munchies. U یکدفعه احساس گرسنگی میکنم.
Do you feel hungry? U شما احساس گرسنگی می کنید؟
hungered U گرسنگی دادن گرسنه شدن
hunger osteopathy U بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
We suffered hunger for a few days . U چند روز گرسنگی کشیدیم
hunger U گرسنگی دادن گرسنه شدن
The soldiers died from illness and hunger. U سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
hungering U گرسنگی دادن گرسنه شدن
acoria U مرض گرسنگی داء الجوع
hungers U گرسنگی دادن گرسنه شدن
radiant look U نگاهی که حاکی ازخوشی یاامیدواری باشد
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
whew U صدای سوت حاکی از حیرت یاتحسین
bah U علامت تعجب حاکی ازاهانت و تحقیر
Hunger begets crime. U گرسنگی سبب جرم و جنایت میشود.
I'm not a bit hungry. U یکخورده هم احساس گرسنگی نمی کنم.
to starve into surrender U گرسنگی دادن وناگزیربه تسلیم کردن
I'm starving [to death] . U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
to mark good U نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
augural U تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
ink hard terms U اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
viva U حرف ندا حاکی از حسن نیت ودعای خیر
vivas U حرف ندا حاکی از حسن نیت ودعای خیر
open vertict U رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
wows U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowed U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
referenda U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
attestation clause U ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
referendum U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendums U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
average clause U عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
abram's law U این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
analphabet U حاکی از بیسوادی بیسوادی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com